به گزارش
شستون، از مدرسه بودن فقط یک چهار دیواری دارد و سقفی که لکههای زرد بزرگش یادآور بارانهای سال پیش است و آبی که از سقف شره میکند و صندلیهای کلاس را خیس می کند.
حیاط مدرسه خاکی است. پای یکی از درختان، بُزی دنبال علف میگردد. درِ زنگزدهی مدرسه چارطاق است. محمد ۱۳ ساله، یکی از 32 دانشآموز مدرسهی روستای امروله میگوید هر روز ساعت صبح پیاده راه میافتد تا هفت صبح به این مدرسه برسد. مدرسهای که تنها یک چهار دیواریِ رنگپریده است. روی دیوارها پر از خط و خراش است، آن قدر که کسی به خاطر نمیآورد این دیوارها روز نخست چه رنگیبوده است.
یک راهرو و چند کلاس بیِ در. صندلیهای فرسوده پا چوبهای ورآمده از نمِ باران سالِ پیش. دانشآموزان از هیچکدام از این کمبودها گله ندارند. پسرها و دختران آفتابسوختهای که حلقه زدهاند و بیوقفه حرف میزنند که از این راه دراز خستهاند، دلشان میخواهد روستایشان یک مدرسهی نو داشته باشد تا مجبور نباشند این همه راه گز کنند تا به کلاس بیدر و پیکر برسند و ظهر تشنه و گرسنه تا خانه برگردند. علیرضا خواستهاش را تکرار میکند: «اجازه خانوم. بگویید برای ما مدرسه بسازند. اینجا خیلی داغونه خیلی».
هدایتی دهیار روستا امروله از توابع استان کردستان و شهرستان دیواندره درباره وضعیت این مدرسه می گوید؛ بیش از یک قرن از تاریخ احداث این مدرسه گذشته با اینکه زمانی یکی از مدارس انگشت شمار استان بود اما الان آنقدر غیر استفاده شده است که والدین از اینکه فرزنداشان را به این مدرسه ببرند می ترسند.
وی سقف پوستهپوسته و زردشدهی کلاس را نشان میدهدو گفت: ترکیدگی دیوارها ، درب وپنجره شکسته ، نداشتن سرویس بهداشتی آن هم برای 32نفر دانش اموز تا پایه ششم آیا برای مسئولین اهمیتی دارد که خود را به خواب زده اند؟
وی اظهار کرد: چهار سال پیش کلنگ زنی مدرسه جدید توسط جناب اقای عباس سرمستی از خیرین مدرسه ساز استان زده شد و قرار بود چند ماهه انرا تحویل دهند اما متاسفانه فقط ده درصد پیشرفت داشته وامسال کلا تعطیل بود.
وی میگوید؛ درست است که زمستانها سرمای این منطقه کمتر از مناطق سردسیری است اما در صبحهایی که سوز سرمای صبح صورت بچهها را سرخ میکند خبری از سیستم گرمایشی هم در این مدرسه نیست. آقای دهیار میگوید: «دستمان تنگ است.»
«اگرخیرین به دادمان برسند» مدرسه امیدی به اعتبارات آموزش و پرورش ندارد. چشم امیدش به دست خیرین مدرسهساز است.
در این خصوص یکی از اولیاء دانش آموزان از وضعیت نامناسب سرویس های بهداشتی گلایه داشت و گفت: برای 32دانش آموز سرویس بهداشتی وجود ندارد و مسائل غیر بهداشتی آن بچه ها را آزار می دهد گاهاً در فصل سرما هم فرزندم را وادار میکنم تا قمقمه ی آب را برای شستشو و آشامیدن به همراه خود ببرد.
وی از سیستم گرمایشی و بخاری های نفتی و غیر استاندارد در فصل سرما گلایه میکند و می گوید: ترس از آتش سوزی بخاری نفتی در کلاس دانش آموزان با توجه به اینکه سالانه شاهد آتش سوزی مدارس و کلاس های درس توسط آن هستیم ما را آزار میدهد و اینکه هر بار با این ترس و اضطراب باید کودکانمان را به مدرسه راهی کنیم زجر آور است.
وی از قدمت بالای این مدرسه می گوید که بسیار قدیمی است و به جای بازسازی آن بهتر بود تخریب میشد که البته با این اعتبارات که آموزش و پرورش میبینیم امری بعید و دور از انتظار است مگر اینکه خیرین پا به عرصه بگذارند.
ای کاش وزیری مسئولان را به خاطر مشکلات موجود در آموزش و پرورش به چالش بکشد و به جای رسانه ی کردن حقوق ناچیز معلمان ، مدارس کپری و کانکسی و کلاس های درس با کمترین امکانات را از حومه سنندج گرفته تا شهرستان ها را نمایان کند یا از دولت بخواهد یک طرح در مورد امنیت دانش آموزان در مدارس برای تصویب به مجلس ارائه بدهد.
بی شک هر وزیری که این کارها را انجام بدهد خود به خود معلمان با جان دل حامی وی خواهند بود.
متاسفانه در هر دوره ای ، وزرا فقط یک بعدی بوده اند. یک وزیر فقط دانش آموزارن را می دید ، وزیری دیگر فقط کم کردن هزینه ها را افتخار خود می دانست، وزیری دیگر اجرای پیش دانشگاهی، دیگری اجرای ۶- ۶ -۳ و آخری هم که فقط درصدها و مدارس غیر انتفاعی را می بیند.
آقایان !
آموزش و پرورش تشکیل شده از دانش آموز + معلم + مدارس+ اولیاء + امکانات و استانداردهای حداقلی
شما اگر در این روند فقط یک سویه عمل کنید کار به سرانجام نخواهد رسید.
منبع: دانا