به گزارش
شستون، پس از تجربه جنگ جهانی اول، بشر به دنبال راهی برای کنترل مخاصمات و حفظ صلح جهانی برآمد و در همین راستا جامعه ملل به عنوان نخستین سیستم مدیریت دست جمعی جامعه جهانی ظهور یافت.
با این حال موسسان این سازمان همچنان نتوانستند از تحریم کامل جنگ و توسل به زور به عنوان یک قاعده آمره همگانی سخن برانند. تا اینکه پس از وقع جنگ جهانی دوم و جایگزینی سازمان ملل متحد با ساختار پیشین، جهان حداقل در گفتار و همچنین عالم نظریات به منع مطلق توسل به زور رسید.
برای این قاعده همچنان استثنائاتی قرار گرفت که عبارتند از: 1. اقدامات قهری نظامی تحت فصل هفتم منشور ملل متحد 2. دفاع مشروع _ دربرابر تجاوز نامشروع _ 3. مبارزات جنبشهای آزادی خواه و نیروهای پارتیزانی.
این نوع استثنائات اگرچه گویا رهیافتی برای مقابله با زورگویان در کشورها بود، اما بارها و بارها مورد سوء استفاده قدرتهای بزرگ و به ویژه آمریکا قرار گرفت. حمله به لیبی تحت فصل هفتم منشور اوضاع را بدتر نموده تا پس از چندین سال از گذشت آن دولت مستقر و یکپارچهای در این کشور وجود نداشته باشد. جنبشهای آزادی بخش در بوسنی تا سالها دریغ از کوچکترین حمایتی از سوی قدرتهای بزرگ زیر حملات رژیم نژادپرست صربی جان فشانی کردند و در حال حاضر جنبش مردمی یمن نیز به همین سرنوشت دچار شده است.
نیروهای حافظ صلح در کوزوو از بی طرفی خارج شدند و نهایتا خط بطلانی بر تمام مدعیات کشورهای زورگو و زورمدار کشیدند. تحریم های ظالمانه علیه ایران به بهانه برنامه هستهای نیز شاهد مثال دیگری برای این مطلب بود. البته معدود تجربههای نسبتا مثبتی هم در کارنامه ملل متحد نوشته شده است، لیکن ارزیابی نهایی نشان میدهد این سیستم هنوز راه زیادی تا تکامل دارد که قطعا قسمت عمدهای از آن به روند سیاسی کشورهایی ابر قدرت نامیده میشوند، بسته است.
در دو روز گذشته شاهد حملات موشکی آمریکا به سوریه بودیم که به سرخط اخبار جهان تبدیل شد. اقدامی که با وجود تقبیح بدیهی، مورد تمجید و حمایت کشورهای محور غرب و متحدان مرتجع منطقه ایشان نیز قرار گرفت؛ اما آیا این مداخله نظامی قابل توجیه است؟ با توجه به آنچه از استثنائات قاعده منع توسل به زور و تحریم جنگ گفته شد، بررسی این مسئله نشان میدهد اقدام آمریکا کاملا نامشروع و ناقض قواعد حقوق بین الملل بوده است. اولا هیچ تجاوزی از سوی کشور سوریه به کشور آمریکا انجام نشده است تا بتوان تحت لوای دفاع مشروع از آن نام برد. دوم اینکه با توجه به ماهیت تروریستی گروههای مستقر در سوریه برای جنگ با رژیم حاکم، این مسئله به هیچ وجه در قاعده حمایت از جنبشهای آزادی بخش نمیگنجد. حتی با فرض وجود داشتن چنین مسئلهای، حق دفاع تنها برای اعضای جنبشها به رسمیت شناخته شده است و نه کشورهای مداخله گر. آخرین راهکار نیز اقدام بر طبق فصل هفت منشور ملل متحد هست که با توجه به حضور چین و روسیه و وتوهای مکررشان تاکنون عملی نشده بود.
بنابراین اقدام غافلگیرانه آمریکا از هرجهت یک تجاوز نظامی محسوب میشود که به هیچ وجه در عرصه حقوق بین الملل قابل توجیه نیست. آمریکا از وتوهای مکرر روسیه به تنگ آمده بود به صورت خودسرانه دست به این عمل خطرناک و حقیقتا احمقانه زده است که بیش از هر چیزی کیفیت سیاسی مضر حاکم بر نظام کنونی مدیریت جمعی جهان را نشان میدهد. حمایت از این نوع اقدامات سیاسی کارانه که ناقض روشن قواعد حقوق بین الملل محسوب میشود، نیز این مسئله را بیش از پیش محل تامل قرار داده است. در هرحال تجربههای کثیر ناموفق آنچه مداخله بشردوستانه نامیده می شود، حاکی از آن است که برای اصلاح این روند و قرابت هرچه بیشتر و به صلح همه گیر جهانی باید در مورد استثنائات قاعده منع توسل به زور، تجدیدنظر اساسی کرد.
منبع: تسنیم