800
۱
یادداشت؛

سونامی خاموش بی اعتقادی

همه درگیر زندگی روزمره هستیم و رسانه ها نیز هر روز فکر ما و نظام مسائل ما را به این سو و آن سو میبرند یه روز برجام ، روز دیگر طرح صیانت و خودکشی فلان بازیگر و …
سونامی خاموش بی اعتقادی
به گزارش شستون؛ به نقل ازعصرهامون، همه درگیر زندگی روزمره هستیم و رسانه ها نیز هر روز فکر ما و نظام مسائل ما را به این سو و آن سو میبرند یه روز برجام ، روز دیگر طرح صیانت و خودکشی فلان بازیگر و ….

این تعدد موضوعات گاهی خودشان حجابی میشوند برای دیدن مسائلی که شاید از همه این موضوعات مهم تر باشد و جبران خسارت بی توجهی به آنها به آسانی میسر نباشد.

یکی از موضوعاتی که تقریبا کسی در مورد آن حرفی نمیزند مسئله خدا شناسی و اصول اعتقادی نسلی است که در آینده نزدیک قرار است کشور به آنها سپرده شود .

رنگ و لعاب ظاهری کوچه ها و خیابان ها تا نوشته های روی دیوار های مدارس انباشته از مفاهیم دینی است و در ردیف بودجه هم عدد های سنگینی به این امر تخصیص می یابد که در جای خودش قابل بحث است ولی کمتر فرصت کرده ایم که نگاهی هم به لایه های ذهنی کودکان و نوجوانان خودمان بکنیم و با این واقعیت رو برو شویم که نسل آینده از نظراعتقادی چه اوضاع و احوالی دارد .

آیا اساسا به چیزی به عنوان خالق هستی و ادیان الهی و پیامبران وامامان اعتقاد دارند یا همه این ها را در حد پاس کردن واحد های درسی میدانند ؟

شخصا نگرانی از دهه شصتی ها و هفتادی ها ندارم چرا که در صحبت ها و رفتارشان بلاخره رگه هایی از دین و دیانت مشخص است ولی به نظر میرسد یک جای سیستم ایراد فنی دارد که دهه هشتادی ها به بعد اوضاع خوبی ندارند.

نیاز به توضیح ندارد که خداشناسی و اصول دینی یک مقوله قلبی و کاملا شخصی است و نمیتوان آن را با بخشنامه و دستوربه کسی تزریق کرد و دقیقا به همین خاطر است که وقتی اسلام با زور و شمشیر تا قلب اروپا جلو رفت به سرعت نیز از بین رفت وتقریبا اثری از آن باقی نماند ولی در هر کجا که مردم قلبا اسلام را پذیرفتند بعد از گذشت صدها سال هنوز اسلام در قلب و روح آنها باقی مانده است .

در این نوشته سعی میکنیم به گوشه ای از آسیب های موجود اشاره کنیم و امیدواریم متولیان امر برای این بحران بی اعتقادی که نسل آینده را تهدید میکند فکری کنند چرا که در آینده نزدیک همه دستاوردهای انقلاب که هزینه سنگینی هم برای آن پرداخته شده به این نسل سپرده خواهد شد.

اقتصاد و مادیات از جمله عوض کردن ماشین و مبلمان و رسیدن به سطح بالاتری از رفاه به مهمترین مسئله و دغدغه خانواده ها تبدیل شده است و این دغدغه ذهنی به همه اعضای خانواده نیزسرایت کرده است و دیگر جایی برای طرح مباحث دیگر باقی نمانده است.

در گذشته معلمان دینی غالبا از بین افراد بسیار متدین و عامل به فرائض دینی انتخاب میشدند و همان سلوک معنوی تاثیر خود را بر روح و قلب دانش اموزان میگذاشت ولی در حال حاضر مرتبط بودن مدرک و رشته تحصیلی برای تدریس علوم دینی کفایت میکند .

دستگاه های مسئول بیشتر بودجه خود را برای پرداخت حقوق پرسنل اختصاص میدهند و کمتر برای تولید محتوای دینی هزینه میشود.

نرم افزار ها و اپلیکیشن های تولید شده نیزباید خریداری شوند و به دلیل کج سلیقگی تولید کنندگان دارای قفل های ایمنی هستند و قابلیت استفاده آسان را ندارند.

شبکه های متعدد ماهواره ای ضمن طرح شیطنت آمیز مسائل اعتقادی مشغول به فعالیت و تخریب پایه های اعتقادی هستند و آدرس مستقیمی برای پاسخگویی به شبهاتی که آنها منتشر میکنند وجود ندارد .

ورود نهاد روحانیت به چالش ها و درگیری های جناحی و سیاسی به شدت کارکرد آن را زیر سوال برده است و نسل جوان قادر به تحلیل و توجیه رفتارها و اختلاف میان کسانی که همه لباس دین بر تن دارند نیست ودر این بین آن دسته از روحانی نمایانی که برای کسب شهرت لباس دین بر تن کرده اند مهلک ترین ضربه را بر پیکر اعتقادی وارد کرده و میکنند .

بر خلاف تصور عمومی ، تعداد روحانیون مسلط به مبانی تبلیغ و آشنا با روش های درست و اثر بخش هیچ نسبتی با نیاز کشور ندارد و بسیاری از محلات و مناطق از داشتن روحانی برای برگزاری نماز های یومیه نیز محروم هستند چه رسد به مصاحبت و هم نشینی.

شیوع بیماری کرونا و تعطیل شدن نزدیک کلاس های درس و حواله دادن دانش اموزان به فضای مجازی مزید بر علت شد و این درحالی است که عمده دانش آموزان کلاس های آنلاین دروس دینی را جدی نگرفته و به امور دیگر می پرداختند .

گرایش بی حد کودکان به سرگرمی و بازی های کامپیوتری باعث بی رونق شدن فرهنگ کتاب و کتابخوانی شده و اکثر مراکز چاپ و نشر با مشکل فروش کتب مواجه هستند.

نفوذ خزنده افراد متمایل به تفکر سکولار در نظام اموزش پرورش و نظام آموزش عالی و اجرای بی سر و صدای منویات هواداران تفکر لیبرالیستی باعث تاثیر حداقلی این دستگاه های تربیتی شده است .

حضور کم رنگ روحانیون در مدارس و حضور پر رنگ آنها در مناصب اجرایی یک اشتباه استراتژیک است چرا که اساسا علم دین باید توسط روحانیون آموزش داده شود و نه افراد غیر متخصص و کم سواد .

کودکان ، نوجوانان و جوانان باید از سر و کول روحانیون بالا روند و با آنها رفاقت کنند همانطور که پیامبر خدا با کودکان رفتاری اینچنینی داشت ولی متاسفانه ارتباط عاطفی میان روحانیون و نسل جوان در پایین ترین حد ممکن است .

کرسی های ازاد اندیشی که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بود مورد توجه قرار نگرفت و هیچ مجالی برای طرح آزادانه عقاید و سوالات تدارک دیده نشده و هر روز سوالات و شبهات بیشتری همچنان بی پاسخ باقی میمانند.

برخورد چکشی با دگر اندیشان صحبت در مورد مسائل اعتقادی را به یک تابو تبدیل کرده و تقریبا از دستور کار خارج کرده است و دیگر کسی سوالی نمی پرسد که مبلغین دینی بخواهند جوابی بدهند .

صدا و سیما با اختصاص شبکه های قران ، معارف و تلاوت عملا برنامه های اعتقادی را از لابه لای برنامه ها بیرون کشیده و پخش مراسمات مذهبی را انتهای رسالت خود تعریف کرده .

شایان ذکر است ضعف بنیان های اعتقادی نهایتا باعث رشد نهیلیسم ، پوچ گرایی و انواع ناهنجاری ها و نا امنی های اجتماعی خواهد شد که در جای خود قابل بحث است .

مطمئن هستم که تعدادی از خوانندگان بلافاصله تعداد شرکت کنندگان در راهیان نور و مراسم اعتکاف را یاداور میشوند که لازمه آن ورود به بحث آمار و اعداد است ولی در پایان اشاره میکنم خوب است به جای پاک کردن سریع صورت مسئله بنشینیم و در مورد راه حل ها با یکدیگر صحبت کنیم .

محمد اسماعیلی
کارشناس مسائل سیاسی
چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۱۹
کد مطلب: 24978
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *